معبد هیبیس
معبد هیبیس
[مجمع خدایان مصر]
متن زیر ترجمه بخشی از گزارش تحقیقی درباره معابد دوره متأخر است که توسط Christiane Zivie-Coche درسال 2008 در سایت اینترنتی بچاپ رسیده است. دراینجا بخش سلسله بیست و هفتم آن بدلیل اهمیت محتوایی آن آورده شده و برای مطالعه گزارش کامل به سایت encyclopedia of egyptology مراجعه کنید.
مقدمه
معابد دوره متأخر مشخصه های خاص خودشان را دارا می باشند، مشخصه هایی از قبیل دیوارهای خشتی بزرگ و محافظتی، زیارتگاه هایی با سنگهای سخت بهمراه تزئینات یا متون طولانی اسطوره شناختی پیچیده، مدخل های آراسته به ردیف ستون،ابداعاتی از قبیل (wabet) (به معنای "محل پاک" که ازگروه کوچکی از فضاهای نزدیک پله کان منتهی به سقف تشکیل شده که بدون سقف است و برای جشنهای سال نو که اتحاد بین تصاویر آیینی با قرص خورشید جشن گرفته میشد بکار می رفت. م) و(mammisi) (سرای زایش.م ) و تدفین اعضای خانواده سلطنتی درون مجموعه معابد که نمونه های آن در معابد دوره متأخر در تانیس، ساییس، مندس و هیبیس یافت می شود.در طی دوره بیزانس و پس از آن تعداد معابد باقی مانده کاهش یافت. دیوارها برچیده شدند، بلوکهای سنگ آهک به کوره های آهک پزی برده شدند، بلوکهای گرانیتی برای ساختن روستاها، شهرها و مقابر بیزانسی یا دوره اسلامی بکار رفتند، درحالیکه باقی مانده های خشتی از فعالیتهای sebakhin و تاثیر تخریبی اقلیم مرطوب دلتا رنج برد. این شاید توجیه میکند که چرا معبد هیبیس در واحه خارگه در آستانه تنزل، از نظر قیاسی خیلی بهتر حفظ شده است.
سلسله بیست و هفتم
با وجود نیت عرفی ضد ایرانی مورخ یونانی که بر دستکاری های تهاجمی هخامنشیان در مصر تاکید می ورزد، پادشاهان سلسله بیست و هفتم (اولین دوره ایرانیان) ظاهراً نه معابد مصری را غارت و ویران کردند و نه گاو مقدس یعنی آپیس را بقتل رساندند، جرم بیحرمتی به شعائر مذهبی که اغلب به فرمانروایان ایرانی نسبت داده میشود( Devauchelle 1995). جدا از لوح سنگی پیدا شده در طی حفاری کانال سوئز مدارک اندکی از این دوره در دره نیل یا دلتا باقی مانده است( (Posener 1936. در مقابل مدرک باقی مانده از واحه خارگه اگر چه فراوان نیست اما فوق العاده سالم است. قبل از آغاز دوره بطالسه در این واحه، این معبد در هیبیس بعنوان تنها گواه بر منظور و طبیعت فعالیتهای ساختمانی در طی دوره متأخر باقی می ماند. ساخت و ساز در هیبیس احتمالاً در سلسله بیست و ششم آغاز شده است اما معبد اساساً در طی سلسله بیست و هفتم ساخته و توسط داریوش دکور شد. معبد در طی حکومت پادشاه سلسله سی ام نکتانبو دوم تکمیل گشت. ساختمان از پلان معابد سنتی مصری تبعیت می کند اما دستخوش شماری از تغییرات می شود(Winlock 1941 ) (شکل 1).
شکل 1.پلان معبد هیبیس
این معبد در هیبیس به آمون "ارباب هیبیس" وقف شد. در یک طرف معبد تطابقی از تئولوژی(خداشناسی) تبسی و در طرف دیگر چندین اتاق مختص به ازیریس یافت می شود. روش کار تزئینی غرابت های قابل توجهی را دربر دارد که در هیچ کجای دیگر یافت نشده است. نائوس تزیین شده (ضریح برای استقرار تندیس خدایان) بر روی دیواره هایش 9 لیست دارد که حاوی تقریباً 700 نمایش از هردوی خدایان و چیزهایی است که شاید پیکرهای یزدانی باشند. در راس این نمایش ها درهر لیست پادشاه در حین بجا آوردن یک آیین خاص نشان داده شده است که با sepat(نهادهای جغرافیایی- مذهبی) گروه بندی شده وشرح مختصری از آیین های فعال آن زمان که براساس ناحیه سازماندهی شده است را ارائه می دهد(شکل 2).
شکل 2. جزئیات ضریح معبد هیبیس: دیواره جنوبی، پنجمین لیست: خدایان ناحیه هرموپولیس
جالب اینجا است که هرsepat یک فرم از ازیریس را می گیرد. با وجود اختصار یا فقدان کامل متون شرحی، غنای این تصاویر که بسیارشان منحصربفردند، دید اجمالی فوق العاده ای را به درون پیشرفتهای خداشناختی دوره متأخر میسر میسازند. با مقایسه این تصاویر با جلوه های قبل تر در پاپیروس اسطوره شناختی دلتا( (Meeks 2006 یا با نقوش متأخر معابد بطلمیوسی شماری از آیین های سازگار یا باثبات را کشف می کنیم. بدین گونه، تمامی خدایان مصری( پانتئون) یا حداقل بخش اعظمی از آنها بر روی دیوارهای ضریح معبد آمون در هیبیس گردآوری شدند. در حقیقت ضریح تصور ساز یک میکرو کیهان بود که در آن خدایان مصر جمع می شدند و سالگرد تولد دوباره ازیریس جشن گرفته می شد. این منظره ای بسیار متفاوت نسبت به چیزی است که توسط حجاری های معابد بطلمیوسی فراهم آمده است که در آن پادشاه در حین رهبری حرکت صفوف منظم الوهیت های جغرافیایی به سمت خدای اصلی معبد به تصویر کشیده شده است. این منظره تأکیدی داشت بر سازمان ایالات مذهبی،که هر یک ازsepat ها به همراه خدای اصلی، شهرهایشان و بخش های جغرافیایی شان فهرست شدند. تالار ستوندار معبد هیبیس نیز با سبکی غیر متعارف تزیین شد. دیوارهایش مانند یک طومار بزرگ پاپیروس مزین به تصاویر گسترده شدند و حاوی مناجات هایی برای آمون است. چندین قطعه از این مناجاتها از متون قبلی شناسایی شده اند، مانند پاپیروس "جادویی" Harris و مناجات برای ده کوزه آمون از عمارت تاهارکو در کارناک ، که یکی از اولین نمونه های یک مناجات مذهبی است که بر روی یک نقاشی دیواری دوباره بچاپ رسیده است، سیمایی متعارف که در معابد بطلمیوسی بعد از آن دیده میشود. در طی سلسله بیست و هفتم (ایرانیان) یک معبد خشتی مختص به Osiris-iw در بخش جنوبی واحه خارگه نیز ساخته شد. حفاری این معبد (در مکانaynmanawir در نزدیکی Dush ) منتج به یافت شدن تعدادی تندیس برنزی از ازیریس و نیز مقادیر زیادی ostraca(قطعات کوزه شکسته) حاوی متون دموتیک شده است.
هیبیس
معبدی بی همتا از ایرانیان
معبد هیبیس سابقاً بخش پایتخت باستانی واحه خارگه(یا در زبان عربی خارجه) مشهور به هبت(بمعنای گاوآهن) ، یا در نزد یونانیان هیبیتون پلیس "(شهرگاوآهن) " بود. این معبد در یک بیشه از نخلستانها واقع شده که بر جاده صحرایی که از حدود 2کیلومتری شمال الخارگه عبور میکند تسلط دارد و بزرگترین و سالم ترین معبد دوره خودش در این واحه است.
موقعیت معبد هیبیس در واحه خارگه
هم اکنون بیشتر این شهر باستانی که سطحی معادل یک کیلومتر مربع را پوشش میدهد در زیر عملیات کشت و زرع کنونی مدفون شده است، اما حفریات در نیمه اول قرن بیستم بوسیله هربرت وینلاک از موزه هنرهای متروپلیتن منجر به کشف تعدادی خانه خشتی با سقفهای طاقی شکل و نقاشی فرسک در حومه های شهر شد. معلوم نیست هبت تا چه مدت بعنوان پایتخت این واحه بود.
کاوش های اخیر توسط شورای عالی عتیقه ها(2002) گورستانی را در محل که گمان می رود به دوران واسطه دوم و حکومت جدید تعلق داشته باشد را از زیر خاک بیرون آورده است، در حالیکه حفاری ها در ناحیه ای مشرف به جنوب معبد آشکار کرده است که ساختمانهای دوره مسیحیت به تاریخ 350 بعد از میلاد در این محل بوسیله یک آتش سوزی بزرگ نابود شدند، این خود یک دوره بسیار طولانی از سکونت را نشان میدهد. بخش های باقیمانده و اولیه معبد هیبیس به دوران حکومت فرمانروای ایرانی داریوش اول بازمی گردد، گرچه ساخت آن احتمالاً درزمان سلسله بیست و ششم و طی حکومت پسامتیخ دوم، آپریس و آماسیس دوم ، یا حتی بر روی مکان یک بنای قدیمی تر که شالوده هایش بوسیله وینلاک پیدا شد آغاز شده بود.